کد مطلب:43086
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:22
تفسير فراز 285 تا آخر خطبة 83 كه در آن امام علي ميفرمايد: از فرصت باقيمانده استفاده كرده و به فكر سرنوشت نهايي خود باشيد، چيست؟
[اي دارندگان بينائيها و شنوائيها و عافيت و متاع دنيا، آيا هيچ پناهگاهي و خلاصي و ملجأ و تكيهگاهي براي خود ميبينيد؟ يا قدرتي براي فرار داريد؟ يا به اميد مرجع و پشتيباني نشستهايد؟ [حال كه نه پناهگاه و خلاصي هست و نه ملجأ و تكيهگاهي، و نه توانائي فرار] پس بكدامين مسير منحرف ميشويد و بكدامين سوي برميگرديد، يا بكدامين پشتيبان مغرور شدهايد! جز اين نيست كه نصيب هر يك از شما از زمين بطول و عرض قامت شما است خوابگاهي كه بالاخره گونه بر خاكش نهاده [و در همانجا هرچه را كه از طبيعت گرفته و به شكل گوشت و پوست و خون و رگ و استخوان موجوديّت طبيعي خود را تشكيل داده بوديد، به خود طبيعت برخواهيد گرداند.]
هم اكنون بخود بيائيد اي بندگن خدا كه مهلت وسيعي بشما داده شده و روح شما در طول زمان براي ارشاد آزاد است و بدنها در حال راحت و ميدان تجمّع براي زندگي و فرصت باقيماندة حيات و تجديد ارادهها و مهلت براي برآوردن نياز وسيع است. [برخيزيد و حركت كنيد]، پيش از آنكه زمان كوتاه شود و پيش از آنكه به تنگناي خوابگاه نهائي وارد شويد و پيش از ترس عقبات و بيم جدائي روح از بدن و پيش از رسيدن به غايتي كه مورد انتظار است و قبل از مؤاخذة خداوند عزيز به فكر سرنوشت و مقصد نهائي خود باشيد).
بكجا ميرويد؟ علّت غرور شما چيست؟ رو بكدامين پناهگاه ميبريد؟
«فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ!» التكوير/26 «فَأَنّي تُؤْفَكُونَ!» الأنعام/95 و فاطر/3 و غافر/62.
[به كجا ميرويد]! و [به كدامين سو برميگرديد]!
اميرالمؤمنين ميفرمايد: روي سخن با بينايان و شنوندگان و تندرستان و داراي امكانات زندگي است. انسان بينا و شنوا بايد بداند كه اين حركت پرمعني و اين زندگي قانوني كه سرتاسر ماهيّت و مختصّات آنرا قوانين دقيق احاطه كرده است، حتماً هدفي دارد و چنين پديدة بزرگ ياوه و بيهوده نيست. احساس مسئوليّت دربارة انديشهها و كردارها و گفتارهائي كه در طول اين زندگي بوجود ميآيند، اساسيترين احساس است كه ناديده گرفتن آن مساوي مبارزه با خويشتن است. پندار فراز از اين احساس هيچ تفاوتي با گريز از خويشتن ندارد. و بيعلّت نبوده است كه قرن ما را قرن «بيگانگي از خويشتن» ناميدهاند، زيرا شيوع اين بيپروائي كه «بخوريد و بياشاميد و از حدّاكثر لذّت برخوردار شويد و ديگر هيچ» چنان احساس مسئوليّت را كشته است كه گوئي در اين انسان احساسي بنام احساس مسئوليّت وجود نداشته است. وقتي كه اين احساس شريف و مقدّس كشته شد، ديگر علّتي نميماند براي اينكه انسان در اصل و قانون و هدف و پشتيبان نهائي بينديشد. و هنگاميكه انديشه در حقايق مزبور منتفي گشت، همة سرمايه و استعدادهاي عالي انساني در راه كامجوئيها و متورّم ساختن خود طبيعياش مستهلك ميشوند.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 13
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.